به نظر من تحولاتی که اخیر در شمال آفریقا و برخی از کشورهای عربی خاورمیانه بوجود آمده، نه فقط بر آینده سیاسی خاورمیانه تاثیرگذار خواهد بود که به عقیده من در تغییر دادن سیاست های خارجی آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی نیز موثر بوده و تحولات اساسی مهمی را سبب ساز خواهد شد. شاید برحسب یک دید «مذهبی» و «شاعرانه» بتوان گفت این خیزش ها حتا در تغییر «مشیت الهی» و تغییر اوضاع «چرخ روزگار» نیز تاثیر گذار باشد، به این عبارت که بعد از این هیچ فردی نتواند به روشهای ولایت طلبانه و خودکامه حکومت کند و اینکه هر چه اراده قدرت طلبش خواست، بتواند انجام دهد. چنانچه همینک همه ما شاهد تحقیر و بیچارگی معمر قذافی رهبر خودکامه لیبی هستیم. امیدوارم همه ما نیز بقدر کافی زنده باشیم و ببینیم سرنگونی «نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی» را تا همگان مطمئن شوند بر طبق وعده الهی ظلم پایدار نخواهد بود.
ماه گذشته هم که آقای باراک اوباما در وزارت خارجه آمریکا سخنرانی کرد تلویحا به همین مسئله اشاره کرد که : «خیزشهای ضد استبدادی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بستر بسیار مناسبی برای تغییرات دموکراتیک و اصلاحات سیاسی و اقتصادی فراهم کرده است». او دقیقا اعلام کرد: «فصل جدیدی در تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه آمریکا گشوده شده و در ۶ ماه گذشته شاهد رویدادهای خارقالعادهای بودیم. حالا مردم در سراسر منطقه، حقوق اساسی خود را مطالبه میکنند». آقای اوباما تصریح کرد که: «انعکاس صدای نسل جدید - از تهران تا دمشق- نشاندهنده آن است که تغییر اجتنابناپذیر است و نمیتوان راه آن را سد کرد».
معنی روشن این سخن این است که مردم خاورمیانه با این خیزش هاشان موجب شده اند تا آمریکا از این به بعد در راه و روشهای استراتژیکی که در این 50 و 60 سال اخیر به جهت منافع (یک جانبه) ملی خود و مسئله اسراییل تاسی می کرده تغییرات عمده بعمل آورد و بعد از این به خواست مردم خاورمیانه و آزادی هاشان اهمیت بدهد.
آقای اوباما در همان سخنرانی با اشاره به معضل مزمن صلح اسرائیل و فلسطین گفت: «چندین دهه است که درگیری میان اعراب و اسرائیل بر منطقه سایه انداخته است. این درگیری ها هزینههای سنگینی را به منطقه تحمیل کرده و دولت آمریکا تلاش خواهد کرد در دو سال آینده به این درگیری ها پایان دهد».
به اعتقاد وی «در شرایط کنونی خاورمیانه، فرصتی استثنایی برای تحقق صلح فراهم شده است. در زمانی که مردم خاورمیانه و شمال آفریقا شروع به گسستن زنجیرهای کهنه کردهاند، باید با مشارکت هر دو طرف اسرائیلی و فلسطینی این معضل مزمن را هم حل کرد».
این ها همه به نظر من اتفاقات مبارکی است که باید به فال نیک گرفت. هرچند همین خبر برای آنها که قدرت طلب و خودکامه اند خبر بدی است و باید از آن بترسند و به خود بلرزند.
ماه گذشته هم که آقای باراک اوباما در وزارت خارجه آمریکا سخنرانی کرد تلویحا به همین مسئله اشاره کرد که : «خیزشهای ضد استبدادی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بستر بسیار مناسبی برای تغییرات دموکراتیک و اصلاحات سیاسی و اقتصادی فراهم کرده است». او دقیقا اعلام کرد: «فصل جدیدی در تاریخ دیپلماسی وزارت خارجه آمریکا گشوده شده و در ۶ ماه گذشته شاهد رویدادهای خارقالعادهای بودیم. حالا مردم در سراسر منطقه، حقوق اساسی خود را مطالبه میکنند». آقای اوباما تصریح کرد که: «انعکاس صدای نسل جدید - از تهران تا دمشق- نشاندهنده آن است که تغییر اجتنابناپذیر است و نمیتوان راه آن را سد کرد».
معنی روشن این سخن این است که مردم خاورمیانه با این خیزش هاشان موجب شده اند تا آمریکا از این به بعد در راه و روشهای استراتژیکی که در این 50 و 60 سال اخیر به جهت منافع (یک جانبه) ملی خود و مسئله اسراییل تاسی می کرده تغییرات عمده بعمل آورد و بعد از این به خواست مردم خاورمیانه و آزادی هاشان اهمیت بدهد.
آقای اوباما در همان سخنرانی با اشاره به معضل مزمن صلح اسرائیل و فلسطین گفت: «چندین دهه است که درگیری میان اعراب و اسرائیل بر منطقه سایه انداخته است. این درگیری ها هزینههای سنگینی را به منطقه تحمیل کرده و دولت آمریکا تلاش خواهد کرد در دو سال آینده به این درگیری ها پایان دهد».
به اعتقاد وی «در شرایط کنونی خاورمیانه، فرصتی استثنایی برای تحقق صلح فراهم شده است. در زمانی که مردم خاورمیانه و شمال آفریقا شروع به گسستن زنجیرهای کهنه کردهاند، باید با مشارکت هر دو طرف اسرائیلی و فلسطینی این معضل مزمن را هم حل کرد».
این ها همه به نظر من اتفاقات مبارکی است که باید به فال نیک گرفت. هرچند همین خبر برای آنها که قدرت طلب و خودکامه اند خبر بدی است و باید از آن بترسند و به خود بلرزند.
No comments:
Post a Comment